به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ زهراسادات غمیلوی/// حدودا در تمام سکانس های فیلم، خنده روی لبم و سوالهایم از سکانس های غیرواقعی فیلم به یکدیگر سوئیچ می شدند.
قضیه تا اینجا عمیق بود که تماشاچیان کناری ماهم در چرایی اتفاقات فیلم با ما همراه میشدند.
بلافاصله پس از پایان فیلم، تصویر ذهنی من از زمان بازی هر یک از افراد از ۵، ۶ دقیقه فراتر نمیرفت و این سطحی و غیرقابل باور بودن بازی ها، شخصیت پردازی ها و تاثیرگذاری ضعیف فیلم در ژانر دراماتیک/اکشن غیرقابل اغماض است، خصوصا اینکه تولیدات قبلی با این موضوعات بسیار موفقتر ظاهر شده بودند.
حقیقتا تا صحبت از محتوای سینمایی داعش و سینمای مقاومتی میشود، هیجان به قلب من سرازیر می شود؛ اما خب قلب رقه هیجان را به قلب کسی پمپاژ نکرد، تا جایی ک می شود گفت خوب با فیلم خندیدیم.
خندیدیم به صلابت و اقتدار در کاراکتر یک زن غیر داعشی در مقابل فرمانده وحشی گروهک داعش وسط مقر رقه که طوری از روی تنفر با آن قامت خونریز حرف میزد که انگار نه انگار گوشتش زیر دندان قاتل پدر و برادرش است جوری که من از تو نمیترسم و اینجا جایی شبیه تهران است و تو انتخاب من نیستی پس دور و بر من نپلک!
خندیدیم به فرمانده ی گروهکی که برای زنان ابتدایی ترین حقوق را هم قائل نبود، ولی در قامت یک جوان عاشق پیشه به جز صبر و صبر برای رسیدن ریما کاری نمی کرد و هر توهین و بی اعتنایی و تحکمی را از سمت آن زن در خلوت و در جمع به دیده منت میپذیرفت.به اینکه ابوعاصم کنترل سایه های خانه ریما را ساعت ۸ به بعد داشت اما کنترل رفتار و امد او را نه!
به اینکه فقط ۲۰ درصد از آن پایان بندی فاجعه را مخاطب تماشا میکرد و ۸۰ درصد ساخته ذهن تقیانی پور بود.و در نهایت از این هم بگذریم که چطور ابوعصام این همه سال یک فرمانده در پوزیشن خشونت و قدرت موفق به ازدواج با یک دخترک نشده بود.
انتخاب اشتباه بازیگر و نقشآفرینیهای ضعیف هم در ادامه قلب رقه را سیمرغ دور می کند. شادی مختاری با آن چهره بیتناسب با ژنتیک عربی و گریم مینیمال اروپایی و نقش آفرینی که ذره ای نگرانی ترس و ضعف در او دیده نمیشود.هدایت هاشمی که نه تاثیرگذار بود و نه در ذهن میماند و محمدرضا شریفی نیا که با وجود اینکه اصلا دیالوگ زیادی نداشت، اما از سختی پروژه در مقابل سایر کارهایش حرف زد.
در نهایت باید به بازی مخاطب پسند شهرام حقیقت دوست و سکانس های پرتبوتاب و ریتم خوب فیلم که مخاطب را تا انتها با خود همراه کرد نیز اشاره کرد.
«تمساح خونی»
از تمساح خونی که اولین تجربه کارگردانی یک بازیگر (هرچند موفق) است؛ابدا توقع فرم خوب نداشتم.تصویر برداری حرفهای، صدای خوب، کست قند، اسلپ استیک بودن فیلم، بازی درخشان جواد عزتی، همه و همه دم از در خدمت بودن فیلم در مقابل مخاطب را دارد.
عزتی در اولین تجربه کارگردانیاش حقیقتا اثری ساخت که والی نژاد و تقیانی پور در آثار امسال خود در جشنواره نتوانستند از خود نشان دهند.
هرچند فیلم نامه و پایان بندی فیلم ضعف در محتوا داشت اما خب به ذائقه مردم خوش آمد؛ طوری که رکورد سانس های فوق العاده را تمساح خونی در دست گرفت.